جهت آزمایش خودم در رباعی

یک عـمر ترانه های تکــــراری خواند

کار دل خــود را همه شب زاری خواند

من  مُردم و او هنـــــوز هم زنده وشاد

هر چند که زخم خویش را کاری خواند


در اوج سلامتی و بیمـــــــاری خواند

از عاشقی و جنون و هُشیاری خواند

امــروز خودم دیدم در کنــــــــج قفس

از بهر دو تـا دانه به نا چاری خواند